تحلیل و بازخوانی چند غزل مولانا بر مبنای نظریه یونگ

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد دانشگاه بوعلی سینا

2 دانش آموختۀ کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینا

چکیده

کارل گوستاو یونگ در مطالعۀ روان، به هنر و از‏جمله ادبیات، توجه فراوان کرده است. او شیوۀ آفرینش هنری را به دو بخش روان‏شناسانه و دیدهورانه تقسیم کرده است. شیوۀ روان‏شناختی، از خود‏آگاهی سر‏چشمه می‏گیرد، تجربه‏های عادی و جاری زندگی را در‏بر دارد و نسبت به شیوۀ دیدهورانه، منطقیتر به‏نظر می‏رسد؛ اما شیوۀ آفرینش دیدهورانه، از ناخود‏آگاه برخاسته و فراتر از عقل، اندیشه و درک آدمی است. در این مقاله، نخست در مقدمهای، ارتباط هنر ادبیات و علم روان‏شناسی و مکتب روان‏کاوی یونگ را بررسی کرده‏ایم و سپس شیوۀ آفرینش هنری دیدهورانه را در دو بخش شعر دیده‌ورانه و شاعر دیدهور، در چند غزل مولوی، تحلیل و بررسی کرده‏ایم. به‏باور نگارندگان، شیوۀ دیدهورانۀ یونگ، همان شیوۀ الهام‌گونه‌ای است که در سرودن غز‌لها، بر مولانا عارض شده است. این شیوه، سیر و روندی را طی میکند؛ یعنی نخست مکاشفه صورت میگیرد؛ سپس به‏سبب ظرفیتی که در شاعر، برای جذب الهام و تمهید شهود، وجود دارد، شعر ایجاد می‌شود؛ اما از آنجا که این‏نوع شعر در وضعیتی خاص شکل می‌گیرد، زبانش مبهم است و قابلیت تأویل پیدا می‌کند؛ از این روی، هنرمند دیدهور (در اینجا، مولانا) هم انسانی جمعی است و هم انسانی فرو‏رفته در دامنۀ تناقض.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Readout and analysis of Molana’s sonnets: A Jungian perspective

نویسندگان [English]

  • Ali Mohamadi 1
  • Maryam Esmalipour 2
1 Boali Sina University
2 Graduate Student of the Department of Persian Language and Literature at Bu-Ali Sina University
چکیده [English]

Carl Gustav Jung has paid more attention to arts, including literature, in the study of the psyche. He has divided the artistic creations manner into two parts: psychological and visual (Didehvaraneh). The psychological manner results from consciousness and involves the current and usual experience of life and it seems more logical than Didehvaraneh manner. However, the latter originates from the unconscious and is beyond wisdom, thought and understanding of the human being. In this article, first in an introduction, we have studied the relationship between the art of literature and psychology science within the psychoanalysis school of Jung, and then, the artistic creations manner of Didehvaraneh poem and Didehvaraneh poet. The writers of this article believe that Jungs Didehvaraneh manner is the same as the revelatory manner from which Molana has been changed while saying his sonnets. This manner has its own movement; it means that spiritual exploration happens first; then the poem is written, based on the capacity of the poet to attract revelation and his preparation of intuition. But because this kind of poetry is formed in a particular context, it has an ambiguous language and capability of paraphrasing. Thus, Didehvar artist (i.e. Molana) is both universal and controversial.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Molana
  • Jung
  • artistic manner
  • Didehvaraneh
  • spiritual exploration
  • revelation
  • Didehvar artist